چیزی نیست غیر از حرفای نگفته حرفایی که مثل بغض می ترکن و .....ازارم میده .منم تنها خسته...از همه چی بریدم.....
همه خاطراتمو گذشته ها رو انداختم دور و گفتم :فراموش
یه چیزی ته دلم گفت:یادمه
بازدید امروز : 46
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 48
بازدید ماه : 584
بازدید کل : 47275
تعداد مطالب : 1130
تعداد نظرات : 110
تعداد آنلاین : 1
نمیدانم چرا؟؟؟
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم